رفتن یک دوست
امروز میخوام براتون از یه پسر بیست ساله بگم که ماه پیش توی عملی که داشت فوت شد ومن دیشب فهمیدم
ازتون خواهش میکنم هر شب جمعه براش فاتحه بخونید
اینا مطالبی هست که تو وبلاگم برای اخرین بار پست گذاشت ومن رفتم تو وبلاگش ببینم که حالش خوبه یا نه که دیدم پسر عموش خبر فوت شدنش رو گذاشته
سلام خوشحال میشم بیای و آخرین پستم عمرم رو بخونی و برام کامنت بزاری . البته شاید هم آخرین پستم نباشه . معلوم نیست فقط دست خدای که بعد این پست بتونم بیام یا نه ، فقط دست خدای
.من تا 15 این ماه میام تو وبم بعدش دیگه فکر نکنم بتونم بیام .
منتظرم خدانگهدار
مصطفیmito
برام دعا کن چون 15 این ماه عمل دارم
مصطفی رفت ..................
دوست نداشتم بیام و این خبرو بگم .حتی دوست نداشتم که این خبرو بشنوم . از خداهم این توقع رو نداشتم که اینجوری با همه ی ما تا کنه . چون اون جوون بود اون تازه اول زندگیش بود .نباید این کارو میکرد . منکه به جهنم .مادر پدرش چه گناهی کردن که باید جنازه تنها پسرشون رو ببینن . پسری که فقط ۲۰ سالش بود . خداواقعا از دستت ناراحتم . خیلی دلمو شکستی خدا . آخه چرا
این همه دل همه برا مصطفی دعا کردیم حتی برا دلخوشی ماهم که شده نمیزاشتی بره .
خدا . جون منو میگرفتی ولی نمیزاشتی مصطفی بره . چون حالا که اونو ازما گرفتی هنگار ما هیچی نداریم . خدا تو دنیای مارو گرفتی . دنیای ما سیاه شد . بدون اون حالا بگو چیکار کنیم .
ببخشید من حرفهامو اینجا زدم آخه دلم خیلی پره از همه چی از دنیا از خدا از آدمهاش از همه چی .
مصطفی هم برا همیشه خوابید و خدا هم هیچکار نکرد . خداحافظ
دیگه من نمیتونم بیام تو این وبلاگ . چون هروقت اومدم تواین وبلاگ حالم خراب شده . دیگه طاقت این همه حرف رو ندارم . این هم عکس عزیز ترین عزیزم کسی که دنیام بود کسی که زندگیم بود . یعنی زندگی و عمر همه ی ما بود . خدانگهدار همه ی شماها باشه . فقط ازتون یک خواهش دارم حداقل هفته ی یکبار برا مصطفی یک فاتحه بفرسین خوشحال میشه .
دیدار به قیامت مصطفی جان
چرا رفتی مصطفی چرا ؟ چرا خداتورو از ما گرفت
چرا خدا تورو انتخاب کرد چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خیلی دوست دارم منم زودتر بیام جای تو مصطفی
پس برا منم دعا کن بیام براهمیشه کنارتو بخوابم
خدانگهدار ....